معجزه امام هادی (ع)

متوکل دستور داد، توی بیابان تپه ای درست کردند. با امام هادی (ع) رفتند بالای تپه.
گفت: "دعوتت کردم تا لشکرم را ببینی."لشکرش را مجهز کرده بود. همه آماده، با اسلحه و منظم. می خواست امام را بترساند.
امام گفت: " حالا می خواهی من لشکرم را به تو نشان بدهم؟"
متوکل گفت: "بله."
امام دعایی کرد. متوکل دید آسمان و زمین پر است از فرشته های مسلح، درجا غش کرد.
وقتی که به هوش آمد، امام گفت: " ما در امور دنیا با تو ستیزه ای نداریم، مشغول آخرتیم."
-------------------------------------------------------------------------------------
برگرفته از : کتاب آفتاب در حصار از سری کتب "14 خورشید و یک آفتاب"
روایت داستانی ِ زندگی امام علی النقی (ع)
+ نوشته شده در پنجشنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۴۰ ب.ظ توسط علي تاج الدين
|
تلاش میکنیم با توسل به امیر المومنین حضرت علی(علیهالسلام) در پی ترویج شعائر دین رسولالله قدمی برداریم.